داغ منا هنوز ما را حیران کرده | ... | |
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم به استخاره نشستم که ابتدای غزل را نه عمر نوح نه برگ درختهای جهان هست مصیبت عطش و میهمانکشی و ستم را چگونه آمدنت را به جای سر در خانه چگونگه قصهٔ مهمان کشی سنگدلان را منا که برف نمیآید این سپیدی مرگ است خبر زتشنگی حاجیان رسید و دلم گفت: نمانده چاره به جز اینکه از برادر و خواهر نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سه ساله به روضه خوان محل گفتهام غروب بیا تا
[دوشنبه 1394-07-20] [ 03:38:00 ب.ظ ]
لینک ثابت |